بی تردید تربیت روحی و معنوی نوجوانان باید از آغاز حیات آنان مدنظر قرار گرفته شود. دین سه جزء اصلی دارد:
1- مذهبی بودن سازمانی متضمن عضویت در مؤسسات دینی
2- مذهبی بودن فردی که تعهد فردی نسبت به دین دارند.
3- عقاید دینی، عقاید هسته ای افراد هستند که به دینشان و رابطه شان با خدای بوده است. (کروس، 1993)
قرآن دين اسلام را دين شادي معرفي نموده و مهمترين عوامل شادي را محبوبيت، مقبوليت و موفقيت، ايمان، هويت ملي و فرهنگي، خلاقيت عارفانه و حل مسئله ذكر كرده است، روانشناسان شادي و شور و نشاط را محرك انسان ها براي عمل مي دانند و جامعه شناسان جامعه شاد را جامعه موفق مي دانند.
اگر قرار باشد روح دانشآموز پرورش و رشد یابد، باید این روند از روح معلم آغاز شود. چنانچه روح معلم افسرده و ناتوان باشد، شانس ناچیزی برای تقویت و مراقبت از روح دانشآموزان وجود خواهد داشت.
معلمانی که نمیتوانند حضور توانمند خود را هر روز در کلاس درس نمایش دهند، از لحاظ انتقال فکر با دانشآموزان هماهنگ نیستند و برای پاسخگویی به نیازهای دانشآموزان آمادگی ندارند. معلم باید با توجه به هرگونه نقص در درک و دریافت دانشآموز، تلاش کند تا توانایی روشهای جدید تدریس و گرداندن كلاس را در خود کشف كند.
مدیران مدارس وظیفه دارند فرایند آموزشوپرورش را درجهت رشد و بالندگی دانشآموزان تسهیل کنند. بر همین اساس، آنان علاوهبر توجه به جنبههای آموزشی، باید جنبههای روحی و روانی دانشآموزان و همکاران خود را نیز مورد توجه ویژه قرار دهند. بیتردید، غفلت از شرایط روحی معلمان و دانشآموزان از سوی مدیران، دستیابی به اهداف آموزشی و پرورشی را با دشواری مواجه میکند. مدیرانیکه به جنبههای مختلف رفتار همکاران خود توجه دارند و برای شادابسازی برنامهریزی میکنند، علاوه بر محبوبیت بیشتر، عملکرد بهتری در حوزههای آموزشی و پرورشی دارند. توجه مدیران به عوامل زیر نیز میتواند جو حاکم بر مدرسه را شادتر کند:
علمیکه شاد نباشد، نمیتواند دانشآموزان شاد تربیت کند. بر این اساس، ضرورت دارد شادی در نهاد معلم وجود داشته باشد تا بتواند آن را به دانشآموزان منتقل کند. معلم شاد برای شاد زیستن خود و دانشآموزانش برنامه دارد:
- معلم شاد، روابط اجتماعی خوب و مؤثری با همکاران و دانشآموزانش دارد. داشتن روابط اجتماعی مؤثر به کاهش استرس و افزایش نشاط کمک میکند.
دانشآموزان مدارس ما به جاي لذت دوران کودکي و فراگيري مهارتهاي زندگي مجبورند براي گذراندن دوران تحصيلات عمومي و گرفتن مدرک، مسيري طاقتفرسا را آن هم غالبا با بيرغبتي طي کنند. اين در حالي است که در کشورهاي توسعهيافته، فرد شادترين لحظات زندگي خود را در مدرسه ميگذراند و نه تنها با مدرسه احساس بيگانگي نميکند بلکه بخش عمدهاي از زندگي اجتماعي خود را در آنجا تجربه ميکند. اما اشکال در چيست و چه عيبي در نظام آموزشي ما وجود دارد که مدارس را براي بچهها خستهکننده کرده تا از هر فرصتي براي تعطيلکردن و به عبارتي گريزانبودن از درس و مدرسه استقبال كنند. سالهاست که بحث بازنگري در شيوه و نظام آموزشوپرورش، چه از نظر محتواي کتب درسي و چه از نظر ساختار و برنامههاي آموزشي و اداري مطرح است، اما اين تغييرات گوناگون نتوانسته مدرسه را براي دانشآموزان به محيطي جذاب و مفيد و شاد تبديل کند. از نظر نگارنده، عواملي وجود دارد که بدون شک مانع ايجاد و نهادينهشدن نشاط و سرخوشي در دانشآموزان ميشوند که ميتوان با شناخت و تعديل آنها اين دغدغه را برطرف كرد.
درباره این سایت